
سیللااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.

اِهِم...اِهم...یک دو سه،یک دو سه امتحان میکنیم؛
صدا به اون عقبیا میرسه؟

خانوم من رسما عذر میخوام این عالـــــــــــمه مدتــــــــــــــ نبودم. یعنی بودما اما نبودمـ.

ووووووووووووووی هوارتا خوشحالم که مدرسه شروع شده.


به همین سوی چراغ قسم اصن این مهرماه اومدا من این هــــــــــــــــــوا خوشحالیدم.


امسال پیش دانشگاهیم. اَی کیفی میده ارشد مدرسه باشی. همچین آدم زور میگه بهش میچسبه.


اصن یه وعضی.
مدیرمون هم رفته مکه. 40 روز نیست.


+ما یه دوستی داشتیم اسمش فرانک بود. همیشه سرکلاسا میخوابید.



بعد این امسال از مدرسه ی ما رفته ولی اسمش تو دفتر اسامی بود.

دبیر خوند: خانوم فرانک فلانی......خانوم فرانک فلانی...هستین؟

همه هاج و واج موندن.
من: فرانک رفته خواب ببینه!

سارا: فرانک رفته تخت خواب بیاره.

کل کلاس-----------------> منفجر


+دبیر عربیمون عشقه. مارال شیطنت کرد. این اومد واسش منفی بذاره.
مارال: خانوم تو رو خدااااااااااااا

بچه ها: خانوم منفی نذارین.
مرجان: خانوم اول روزِ.

دبیر: به جهنم و درک که اولین روزه.

یعنی من اینقدر خندیده بودم ضعف آورده بودم.


+یه زنبور اومده بود تو کلاس. از بغل سارا رد شد. سارا داد زد
گفتم: واااااااای! نترس نمیخورتت.


فاطمه: خود زنبوره میدونه نیش بزنه میمیره.

هانیه: خو شاید قصدش خودکشی باشه.

دبیر مونده بود داشت میخندید. دبیرم اینقدر جلف؟


+سرکلاس عربی:
فاطمه: خانوم، چرا فلان کلمه آخرش کَسره اومده؟!

سارا: میخواد فضولشو پیدا کنه.


+اون دستبند زیپ بودا عکسشو قبلا گذاشته بودم. از اونا خریدم.



+اینو نیگاه چقدر نازه
